به گفته مایز دیویس :
«زمان مسئله اصلی نیست، بلکه تنها مسئله است»
با اینکه او درباره موسیقی حرف میزده و نه زندگی روزمره، اما صحبتش برای همه ما مصداق دارد. تقریبا بزرگترین دغدغه همه ما این است که از زمانی که در اختیار داریم بهترین نتیجه را کسب کنیم. این کتاب، الگوی احساسی قویای که زمان بندی ما را درگیر میکند را برایمان روشن کرده است و همچنین علت اینکه چرا کارهای خاصی را در زمان خاصی انجام میدهیم و چرا زمانبندی اینقدر برایمان مهم است را بیان میکند. مسلما از خوندن خلاصه آن پشیمان نخواهید شد.
زندگی روزانه یک الگوی پنهانی دارد
محققان دانشگاه کورنل برای درک حال و احوال غالب بر مردم در طول یک روز معمولی، توئیتر را بررسی کردند. آنها با بررسی 500 میلیون توئیت در مدت دو سال، به یک الگو رسیدند: «احساسات مثبت افراد، صبحها به اوج خود میرسد، بعدازظهرها بهشدت افت میکند و دوباره در اوایل شب افزایش مییابد. این چرخه در همه روزهای کاری و تقریبا برای همه افراد با هر نژاد و ملیتی تکرار میشود.»
دانشمندان علوم رفتاری که با «روش بازسازی روز» هر ساعت از زندگی افراد را بررسی کردند هم به الگوی مشابهی رسیدند: «مثبتاندیشی یا شادی صبحها به اوج میرسد، بعدازظهر افول میکند و سپس دوباره بالا میرود و اوایل شب به اوج میرسد.»
جغد هستید یا چکاوک؟
شواهد محکمی نشان میدهد که احساسات ما از یک الگوی روزانه پیروی میکند؛ اما به این معنی نیست که الگوی همه یکسان است. اگرچه انرژی همه افراد بعدازظهرها کاهش مییابد؛ اما حتما شخصی از خانواده یا دوستانتان را دیدهاید که الگویی کاملا متفاوت داشته باشد.
بهطور میانگین، یک نفر از هر چهار نفر ساعت درونی متفاوتی با بقیه دارد که آن را «تیپ زمانی» مینامیم. علاوه بر تیپ زمانی رایج برای اکثریت ما (حدود 60 تا 80 درصد افراد) که اوج صبحگاهی، افول عصرگاهی و احیای شامگاهی دارد، دو تیپ دیگر هم وجود دارند: «جغدهای شب و چکاوکهای بامداد.»
الگوهای زمانی به چند عامل بستگی دارد از جمله ژنتیک و زمان تولد فرد و مهمترین عامل سن فرد است. معمولا بچه ها چکاوک هستند و صبح ها زودتر بیدار می شوند، در حدود سن بلوغ و حدود بیست سالگی، این چکاوک ها تبدیل به جغد می شوند و در عصرها انرژی می گیرند (به همین دلیل است که نوجوانان با شروع شدن مدرسه قبل از ساعت 8 مشکل دارند بهخصوص اگر زنگ اول ریاضی داشته باشند و در بدترین زمان روز، مجبور به تفکر تحلیلی باشند.) و بعد از آن تا اواخر عمر به سمت چکاوک شدن بر می گردند. البته الگوی زمانی مردان و زنان متفاوت است، مخصوصا در نیمه ابتدای زندگی. مردان معمولا به شب تمایل دارند و زنها به صبح. و به مرور زمان از سن 50 سالگی به بعد این تفاوت از بین می رود.
تیپ زمانی جغد: تحقیقات نشان داده که 20 تا 25 درصد افراد جغد هستند که مانند مخترع معروف توماس ادیسون و نویسنده سرشناس گوستاو فلوبر، اوج احساسات جغدها حدود ساعت 9 شب است و دوست دارند در این ساعت کارشان را آغاز کنند. البته احساسات مثبت این افراد هم صبحگاه احیا میشود. بهعلاوه تحقیقات درباره الگوهای خواب و تیپهای شخصیتی نشان میدهد که جغدها خلاقتر، با حافظهتر، کمی عصبیتر، دمدمیمزاجتر و افسردهتر از تیپ معمولی هستند.
تیپ زمانی چکاوک: چکاوکها زود میخوابند و زود بیدار میشوند و اوج، افول و احیای احساسات را چند ساعت قبلتر از تیپ معمولی تجربه میکنند. معمولا احساسات مثبت بالایی دارند همچنین با وجدان، با پشتکار و به لحاظ احساسی با ثباتترند، ابتکار عمل دارند و برای آینده برنامه ریزی می کنند.
تیپ زمانی پرنده سوم : اگر جز آن 60 تا 80 درصد افرادی هستید که نه جغد هستند و نه چکاوک (که آنها را پرنده سوم مینامیم)، اوج صبحگاهی بهترین زمان برای انجام کارهای تحلیلی شما است؛ زیرا به یک ذهن منطقی، متمرکز و منظم نیاز دارید. همچنین میتوانید کارهای انتزاعیتر و تفکر خلاق را به زمان احیای احساسات در اواخر عصر و اوایل شب موکول کنید.
چه کاری در چه زمانی؟
گفت و گوی مالی را برای صبح زود بگذارید
جالب است که این الگو اثر مستقیمی بر کارهای ما دارد. در مطالعهای جداگانه که نتایجی مشابه تحقیق قبلی داشت، سه استاد مدرسه کسبوکار آمریکا بیش از 26 هزار تماس مالی بین مدیران شرکتها و سرمایهگذاران اصلی را تحلیل کردند که با هم درباره اینکه کارها چطور پیش میرود و انتظار دارند در آینده چطور پیش رود، صحبت میکردند. اغلب، سخنان ردوبدلشده در این تماسها باعث افزایش یا کاهش قیمت سهام میشد. این مطالعه نشان داد که هرچه این تماسها و گفتگوها به ساعات پایانی روز موکول میشد، حالات احساسی بدتر بود و با گذر زمان گفتگوها هم منفیتر میشد. نتیجه نهایی در 2 هزار شرکت دولتی یکسان بود: «گفتگوهای مالی را صبح زود و با شادابی انجام دهید تا سرزنده و مثبت پیش روند.»
تفکر تحلیلی
وقتی بیدار می شویم، دمای بدن ما کم کم افزایش پیدا می کند و این باعث بالا رفتن سطح انرژی و هوشیاری ما می شود و درنتیجه عملکرد اجرایی بهتر، توانایی تمرکز و قدرت نتیجه گیری بالاتر را برایمان به ارمغان می آورد. اما باید مراقب باشید که همه کارهای فکری خود را برای پیش از ظهر قرار ندهید زیرا همه این نوع کارها از یک نوع نیستند.
اما اگر جغد هستید، دقیقا برعکس پیشنهاد بالا را انجام دهید. ازآنجاکه احساسات جغدها شبها به اوج میرسد، شب بهترین زمان برای تفکر تحلیلی است و باید کارهای خلاقانه را صبحها انجام دهند.
کارهای غیرفکری
در هر گروهی که هستید، سعی کنید کارهای غیر فکری و شلوغ را برای ساعات افول عصرگاهی بگذارید و اگر میخواهید از کسی جواب مثبت بگیرید، همیشه صبحها با او قرار بگذارید.
ورزش کردن:
دو زمان برای آن وجود دارد و هر زمان جنبه های مختلفی را در بر می گیرد.
صبح ها، باعث کاهش وزن، افزایش روحیه با انجام ورزشهای هوازی، ادامه دادن برنامه روزانه بواسطه ورزش، افزایش قدرت ( مثلا برای ساخت عضلات)
عصرها و یا شب، باعث کاهش آسیب ها ، افزایش عملکرد اعضای بدن، افزایش لذت در ورزش به واسطه فشار کمتر بر ذهن و روح افراد
اهمیت استراحت
زمان استراحت نشانه تنبلی نیست بلکه نشان دهنده قدرت است.
افراد دارای عملکرد بالا، یک نقطه اشتراک دارند، که در زمان استراحت کردن واقعا خوب عمل می کنند.
امتحانات مدارس
دانمارک اهمیت زیادی به برگزاری امتحانات استاندارد میدهد و تحقیقات در این کشور نشان داده هرچه امتحانات به ساعتهای پایانی روز موکول شود، نمره دانشآموزان هم بدتر میشود. مدارسی در دانمارک قبل از برگزاری امتحانات بعدازظهر 20 تا 30 دقیقه وقت استراحت به دانشآموزان دادند و با بهبود چشمگیر در نمرات مواجه شدند که برای بازه افول عصرگاهی بسیار عالی بود.
خطاهای بیمارستانی و ساعات روز
بیمارستانها هم فهمیدهاند که کیفیت مراقبت از بیمار و تمرکز کارمندان با گذر روز به شدت افت میکند. در پزشکی هر اشتباهی با مرگ و زندگی بیمار سروکار دارد و همین باعث میشود فشار زیادی بر دوش افراد این حوزه باشد. مطالعات نشان داده که اشتباهات پزشکی بین ساعت 3 تا 4 بعدازظهر از هر زمان دیگری در روز بیشتر است. در واقع، احتمال خطا در ساعت 9 صبح 1 درصد است و در ساعت 4 بعدازظهر چهار برابر شده و به 4.2 درصد میرسد. بهعلاوه، کارمندان بیمارستان بعدازظهرها دستشان را 32 درصد کمتر از حد لازم میشویند.
معرفی راهکار «استراحت هوشیار» در مرکز پزشکی دانشگاه میشیگان منجر به پیشرفتهای عالی در بیمارستانها شد. افراد تیم در وقت استراحت قبل از جراحی، دستورالعملها را بررسی میکنند و مطمئن میشوند هرکس از کار و وظایف سایر اعضای تیم اطلاع دارد و برای انجام کار خودش کاملا آماده است. نتیجه این کار چه بود؟ بهبود آمار مراقبت از بیماران و شکایات کمتر.
بهترین زمان بندی استراحت و کار
شرکت دسکتایم که نرمافزارهای زمانسنجی خودکار ارائه میکند، نتایج کاربرانش را بررسی کرده و به این جمعبندی رسید که بهطور میانگین بهترین مدت استراحت برای رسیدن به حداکثر بهرهوری، 17 دقیقه استراحت بعد از 52 دقیقه کار است.
اما ثابت شده همان استراحت 5 دقیقهای بعد از 1 ساعت کار هم خستگی را کاهش داده و انگیزه، خلاقیت و حال عمومی فرد را ارتقا میدهد. تعاملات اجتماعی، حتی یک گفتگوی کوتاه کنار کولر یا نخواندن ایمیلها، پیامها و سایر مطالب کاری هنگام استراحت، اضطراب را بهشدت کاهش میدهد. سرانجام، دادهها حاکی از آن است که زمانی را که خارج از محل کار و میان درختان و آوای پرندگان سر میکنید باعث بهبود حالت ذهنی و احساسی شما میشود.
لطفا چُرت بزنید
شاید فکر کنید چرت زدن اصلا به درد شما نمیخورد چرا که بعد از بیدار شدن گیج و مبهوت هستید. احتمالا دلیلش این است که زمان چرتتان خیلی زیاد است. چرت بیشتر از 20 دقیقه، شما را به حالت «سکون خواب» فرو میبرد و بیدار شدن را برایتان سخت میکند.
بهترین چرت بین 10 تا 20 دقیقه است و توان سه ساعت کار متمرکز و ظرفیت بالاتری برای حفظ اطلاعات را به فرد میدهد. چه باور کنید و چه نکنید، مطالعات نشان داده نوشیدن یک فنجان قهوه بلافاصله قبل از چرت، شما را خیلی سرحالتر میکند.
نَپوچینو میل کنید
بعد از صرف قهوه، 20 دقیقه طول میکشد تا کافئین به جریان خون وارد شود و اثر جادوییاش را بگذارد. پس بهتر است زمان نوشیدن آن را با چرتتان هماهنگ کنید؛ 200 میلی گرم قهوه بنوشید و زنگ ساعتتان را روی 20 دقیقه تنظیم کنید. (7 دقیقهای که بهطور میانگین برای خواب رفتن نیاز دارید هم جز آن است). بعد سرحال و آماده بیدار میشوید و کارتان را از سر میگیرید. اصطلاح نپوچینو هم یعنی چرت کاپوچینو (Nap + cappuccino )
از قهوهتان بیشترین بهره را ببرید
صبحها قبل از شروع کار قهوه ننوشید. محققان دریافتهاند که قهوه در سطح کورتیزول خون (که باعث بیداری میشود) اختلال ایجاد میکند. پس در ابتدای روز آب بنوشید تا رطوبت بدنتان تامین و گرسنگیتان کنترل شود و اولین فنجان قهوه را 60 تا 90 دقیقه بعد از بیدار شدن بنوشید. بهاینترتیب بهترین بهره را از قهوه خود میبرید.
مهم ترین وعده غذایی
طبق تحقیقات و باور عموم، صبحانه مهمترین وعده غذایی روز است اما محققان به این نتیجه رسیده اند که وقت ناهار یک فرصت مهم برای تجدید انرژی و بهبود سلامت کاری است و با وجود شواهد بدست آمده و خطرات افت عملکرد در بعد از ظهر ، نهار مهمترین وعده غذایی روز است.
اثر اوه اوه
محقق معروف، کانی گرسیک پس از ضبط و بررسی تلاشهای کارمندان بیمارستان، بانک و دانشگاه از تکرار رفتارهای مشابه بین آنها شگفتزده شد؛ عموما وقتی پروژهای شروع میشد، هیچ کاری انجام نمیشد و بعد دقیقا در میانه راه یعنی بین شروع و مهلت سررسید، اعضای تیم دور هم جمع میشود و میگفتند: «وای-وای باید کاری کنیم» و پیشرفت فقط در این نقطه میانی اتفاق میافتاد.
اغلب شروع ها در خاطرمان می مانند و پایان ها هم برجسته هستند. اما میانه ها تیره هستند. ولی طبق دانش زمان سنجی، میانه ها، تأثیر زیاد بر کار و نحوه انجام دادن آن می گذارند.
برای مثال پروژه ای را در نظر بگیرید که زمانی برای آن تعریف شده است و باید تا تایم خاصی تحویل داده شود، معمولا افراد با سرعت ثابت پروژه را پیش نمی برند، بلکه زمان زیادی را برای آن پروژه بدون انجام کاری سپری می کنند تا اینکه با حجم زیادی از فعالیت های انجام شده روبرو می شوند که همیشه با نقطه میانی زمان آن پروژه هماهنگ است. در میانه راه، اعضای تیم احساس فوریت می کنند که به این پدیده اثر « اوه – اوه » می گویند. در واقع اثر اوه – اوه به ما انگیزه می دهد و به استراتژی ما شکل تازه ای می بخشد.
. اگر بدانید که میانه راه بهترین زمان برای انگیزه دادن به تیم و بهرهورتر کردن آن است، میتوانید از این لحظه اوه اوه به نفع خود استفاده کنید و آخرین مرحله انجام پروژه را به تلاشی پرشور و طوفانی تبدیل کنید.
چند روش برای ایجاد انگیزه در نقطه میانی:
1- اهداف موقتی تعیین کنید. یعنی پروژه را به بخش های کوچکتر تقسیم کنید.
2- پایبندی به اهداف موقتی خود را اعلام کنید. مثلا به یک فرد هدف و زمان و شیوه انجام را توضیح دهید.
3- جمله خود را نیمه رها کنید. مثلا در حین نوشتن کتاب، جمله و پاراگراف خود را نیمه بگذاریم و این حس تمام نشدن باعث می شود که برای ادامه ، کار خود را با سرعت بیشتری انجام دهیم. و طبق قانون اثر زیگارنیک افراد معمولا کارهای نیمه، بیشتر در خاطرشان می ماند تا کارهای تمام شده. و این کار باعث افزایش انگیزه شود.
4- زنجیره را پاره نکنید. ( تکنیک ساینفلد) این تکنیک به این صورت است که برای انجام دادن کاری مشخص، یه بازه زمانی مشخص کنید و بعد انجام دادن هر روزه کار، یک علامت در تقویم خود بزنید، وقتی به مرور این کار را انجام می دهید، یک زنجیره ساخته می شود، فقط تنها کاری که باید انجام دهید این است که زنجیره را پاره نکنید. و به کار خود ادامه دهید.
5- یک نفر که کار شما به او کمک خواهد کرد را تجسم کنید. اگر احساس می کنید در یک پروژه گیر افتاده اید، فردی را تصور کنید که در پس تلاش های شما سود خواهد برد و با اینکار به خود انگیزه بدهید و در کار، برای خود تعهد بیشتری ایجاد کنید.
رفتار افراطی خط پایان
چرا در نزدیکی خط پایان بیشتر تلاش می کنیم؟
هنگامی که افراد به پایان پروژهای نزدیک میشوند، رفتاری افراطی از خود نشان میدهند. مثلا وقتی به خط پایان نزدیک میشوند یا در حال رسیدن به هدفی هستند، سعی میکنند کاری بزرگ یا بیپروا انجام دهند.یکی از دلایل این است که ما اهمیت زیادی برای پایانها قائل هستیم؛ بنابراین دوست داریم تا آنجا که ممکن است لحظات پایانی را معنیدارتر و جذابتر کنیم.
مثلا بیایید نگاهی به زندگی دو مدیر خیالی بیندازیم. یکی از آنها 50 سال به خیریهها کمک کرده و در دو سال آخر زندگی بسیار ظالم و خودخواه شده. دیگری 50 سال ظالم و خودخواه بوده؛ اما در دو سال آخر عمرش تصمیم گرفته به خیریهها کمک کند و مهربان باشد. مطمئنا زندگی شخص اول خیلی بهتر سپری شده است، اما مطالعات نشان میدهد وقتی این دو سناریو را برای افراد تعریف کردند، آنها اهمیت زیاد و بیتناسبی برای پایانها قائل شدند و هر دو زندگی را به یک اندازه خوب ارزیابی کردند.
نه دارها :
پدیده دیگری که حاصل تاکید بیشازحد بر پایانها است به «نُهدارها» معروف است. شاید از نظر روانی تفاوتی بین فرد 39 با فرد 40 ساله نباشد اما احتمال اینکه آن فرد 39 ساله در این سن دست به کارهای افراطی بزند، مثلا برای اولین بار در زندگی در دوی ماراتن شرکت کنند، خیانت کنند، کار جدیدی را شروع کنند یا خودکشی کنند. بسیار بیشتر است. علت آن است که اکثریت مردم وقتی به انتهای دهه خود می رسند، انگار چیزی در ذهنشان بیدار شده و می خواهند تغییری در رفتار خود ایجاد کنند. نزدیک شدن به دهه جدید نشان دهنده یک مرز چشمگیر در مراحل زندگی است و فرد بیشتر درگیر معنای زندگی میشود. .
چگونه پایانها را لذت بخشتر کنیم؟
متوجه شدیم که مردم پایانها را بیش از حد، مهم میدانند و نزدیک خط پایان رفتارهای افراطی از خود نشان میدهند. این تمایل هم بهاندازه تمایل ما به خوش بودن پایانها قابل پیشبینی است. مثلا وقتی از مدرسه فارغالتحصیل میشوید یا شغلی را کنار میگذارید، نامهای برای خود آیندهتان بنویسید و آن را تا پنج سال نخوانید. شاید فکر کنید علاقهای به صحبت با خود آیندهتان ندارید؛ اما وقتی زمان خواندنش برسد، قطعا احساساتی میشوید.
چنین نامههایی پل بین گذشته و آیندهاند، این فاصله را پر میکنند و یکی از بهترین راهها برای حس کردن غم شادی در زندگی هستند.
خیلی از بزرگان میگویند که برای شاد بودن باید در لحظه زندگی کنید یا فقط به زمان حال بیندیشید؛ اما این فقط نصف ماجرا است. پاداش واقعی و احساس رضایت واقعی زمانی به دست میآید که خود فعلیتان با خود گذشته یا آیندهتان احساس نزدیکی کند.
ما اغلب فکر میکنیم بعد از پنج یا ده سال با آنچه اکنون هستیم تفاوت زیادی خواهیم داشت و چون اصلا با خود آینده احساس نزدیکی نمیکنیم، هیچ کاری برای کمک به او انجام نمیدهیم؛ مثلا پولی پسانداز نمیکنیم یا سالمتر غذا نمیخوریم. اما وقتی از کسی میخواهید فقط چند روز به آیندهاش فکر کند، باعث میشوید بیشتر با خودِ آیندهاش احساس صمیمت کند و کارهایی مثل پسانداز را برای کمک به او انجام دهد.
زمان یک واژه بیثبات و حتی یک مفهوم بیثباتتر است. شاید خیلی راحت در زمان گم شویم؛ اما وقتی بفهمیم گذشته، حال و آیندهمان به یکدیگر مربوط هستند و آنها را بهتر کنترل و درک کنیم، تجربههایمان بهشدت ارتقا مییابد.
نتیجهگیری
زمانبندی و استفاده حداکثری از زندگی یک علم است. با شناخت تیپ زمانی خودتان، استراحت کردن و چرت زدن به میزان لازم، افزایش قدرت نقطه میانی در پروژهها و نوشتن نامه برای خودِ آیندهتان، میتوانید از زمان به نفع خودتان استفاده کنید.